شما کدامیک را سوار می کنید؟

همه داستان های کوتاه من

همه داستان های من شامل قصه های کوتاه ، قصه های کودک و مقالات مارکتینگ

شما کدامیک را سوار می کنید؟

صلاح الدین احمد لواسانی
همه داستان های کوتاه من همه داستان های من شامل قصه های کوتاه ، قصه های کودک و مقالات مارکتینگ

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.

شما کدامیک را سوار می کنید؟

تنظیم برای رادیو: صلاح الدین احمد لواسانی

******************************

(موزیک)

(همهمه داخل یک سالن امتحان کوچک)

مدیر     دوستان توجه کنید ....... (همهمه ادامه دارد .)  دوستان توجه کنید ....... (سکوت حاکم می شود.) همونطور که میدونین . این آخرین دور آزمون برای استخدام یک نفر بعنوان مددکار اجتماعی ست ....... و شما بیست نفر ، پس از پشت سر گذاشتن بیش از هزار و دویست داوطلب به این مرحله رسیدین ........  این رو هم میدونین که تنها یکی از شما برنده این آزمون خواهد بود ........ برای همتون آرزوی موفقیت دارم .

(صدای دست زدن حضار)

همکاران عزیز برگه مربوطه رو در اختیار شرکت کنندگان ، قرار بدین ......

( موزیک )

مدیر     بسیار خب من سوال رو یکبار براتون میخونم ..... شما در شبی طوفاني و سرد ، سرگرم رانندگي در خياباني هستيد.هنگام عبورازمقابل يك ايستگاه اتوبوس سه نفر داخل ايستگاه منتظراتوبوس هستند. يك پيرزن كه درحال مرگ است. يك پزشك كه قبلاً جان شما را نجات داده است و يك خانم یاآقا كه در روياهايتان خيال ازدواج با او را داريد. شما مي‌توانيد تنها يكي از اين سه نفر را براي سوار نمودن انتخاب کنید .با توجه به جمیع جهات كداميك را سوار خواهيد كرد؟ دليل خود را بطور كامل شرح دهيد :

مرد 1   ( زیر لب غر می زند ).... این دیگه چه سوالیه ......

زن 1    می خوان بفهمن که ما اهل پارتی بازی هستیم یانه؟ ( آهسته می زند زیر خنده)

زن 2    اتفاقاٍ ، من فکر می کنم. سوال هوشمندانه ای ، طرح کردن......

مرد 2   ببخشین خانم مارپل ، ..... میشه بگین نظر شما در این مورد چیه ؟

زن 2    اگه شعور داش........ ( به دلیل نگاه مدیر حرف خود را می خورد.)

مدیر     فکر می کنم این یک رقابت خیلی جد یست و مشورت در اون جایی نداره .... شما اینطور

فکر نمی کنین سر کار خانم؟ ......

مرد 2   من بهشون عرض کردم ........

مدیر     فکر می کنم، شما هم بهتره ، کار خودتون رو انجام بدین و کاری به دیگران نداشته باشین ....... شما اینطور فکر نمی کنین ؟.....

مرد 2   حق با شماست ......

مدیر     پس شروع کنین ........ هرکس پاسخ رو داد ، برگه شو بیاره بذاره ، روی این میز و برگرده بشینه سر جاش .......... بفرمایین.

( موزیک )

(همهمه داخل یک سالن امتحان کوچک)

مدیر     بسیار خب  دوستان ، ...... بالاخره نتیجه آزمون مشخص شد . من ابتدا پاسخ های داده شده  را اعلام ....... و در پایان فرد منتخب رو معرفی خواهم نمود .......

از میان بیست نفر شرکت کننده هشت نفر پاسخ داده اند که : پیرزن را به سوار نموده و به بیمارستان خواهد رساند و دلیل خود را احترام به بزرگتر از یکسو وبحرانی بودن وضعیت مزاجی او اعلام نموده اند .

(صدای دست زدن حضار)

مدیر     ضمن تقدیر از این عزیزان باید اعلام کنم ، که شش نفر دیگر از دوستان شرکت کننده با این استدلال که به هر حا ل پیرزن   خواهد مرد ، و ازسوی دیگربدلیل این که مطمئن هستند ، همسر ایده آلشان ، شرایط آنها را بدلیل دینی که به  پزشگ دارند. درک می کند  اعلام نموده اند ، پزشک  را سوار خواهند نمود .

(صدای دست زدن حضار)

مدیر     اجازه بفرمایید  .........

(همه سکوت می کنند.)

مدیر     و بالاخره پنج نفر اعلام نموده اند : اول آنکه ، پزشکان وظیفه نجات انسان ها را بعهده

دارند.......... و پزشک مزبور در حقیقت به وظیفه خود عمل نموده است  ، همچنین قبلا

دین خود را به پزشک هم از طریق پرداخت دستمزد و هم از راه های گوناگون دیگر ادا نموده و دیگر تعهدی نسبت به او ندارد .... دوماٌ وضعیت پیر زن هم موید فوت گریز ناپذیر اوست پس به همین دلیل ، قطعا همسر ایده آل خود را سوار خواهند نمود  .

(صدای دست زدن شل حضار بمعنی عدم تایید این پاسخ )

مدیر     و اما ....... از این میان پاسخ یک نفر با سایرین متفاوت هست .........

مرد 1   یعنی یک نفر پاسخی غیر ازپاسخ  این سه دسته داشته است ........

مدیر     بله  ....... کاملا متفاوت ....... بگونه ای که اگر شما آن پاسخ را بشنوید بی هیچ تردیدی او را شایسته تصاحب این شغل خواهید یافت ......

زن 1    مگر پاسخ این شخص چیست ؟.......

مدیر     اجازه بدین من  از خود این فرد بخوام بیاد و در مورد پاسخش توضیح بده ..... خانم یا آقا با شماره هفت .......

(تجسم آنکه مردی جوان ، خوش ظاهر با چهره ای مصمم و مهربان از روی صندلی

برخاسته  و به طرف مدیر می رود) (حضار با دست زدن او را همراهی می کنن.)

برنده    تشکر می کنم ......... تشکر می کنم ........

مدیر     لطفا پاسخ خودتون رو شرح بدین ......

برنده    سوئيچ ماشين را به پزشكم که جان مرا نجات داده ، مي‌دهم تا پيرزن را به بيمارستان برساند و خود  به همراه همسر ایده آل ام ، در ایستگاه منتظر اتوبوس مي‌مانيم و با هم از روز های خوش آینده حرف خواهیم زد .

( چند لحظه سکوت مطلق – حضار تک تک شروع به کف زدن نموده

 که  پس از لحظه ای به تشویق جمعی تبدیل می شود . )

( موزیک )


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: اجتماعی

تاريخ : یک شنبه 17 آبان 1394 | 22:24 | نویسنده : صلاح الدین احمد لواسانی |
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.